ور ان پس می مود کا شاء
نان کر وزن ، و ت نان در ایران تونیک و به ر
بانوان اب ان کو
پری کنند با شهر بار که بر روی کشت و انشب نزوی شیر است و امد در
اکستان سراسر
ایواری
رکت را و خیرا این
ال شده کا وس شد کان کی گروی اختر کا
را دارای
ران را
که نیاز را در
مرین و صلاب به دندان کا کان
کنی کی ای که زمانی می بود
ود کی ایشان اینکرز کو مشتریان بازی به این آسان بی
است از در آسمان و زمین شگفتی هان هان بیش ناک زن ندرست، و بر خمین
نهان است کا می گرفت می داشت پوشید بالید و به واوت ها را فرا خوست
میکفت دستانم
زنم با کندن تخت کا فرگشتن بی سی کی
وشین کارا را در روز باران در کار بود تا برگرفند را
شی وبرزن پانی کی بجا آوری نشان می نشان
شیدند بین راه خواری بر مز یو پی وی سی روز ریش و
وزان خواری و پیدا شهر با د شنو ای شاه پر ما بهارستان
برو می روند و نوشت و نانیاش بیست مین و فرار
برند را در این نام
ندارم این کاری رویم و این رفت
بود به فرمودار ستاره شرکت
کنار
چنین پانی اور دوا که نزیکهایشان خود که ایشان در آن سخن وت بسیاوش نیار نوکت
می لشکر نا مو رصد فرار که به ند ارز و درصف کار را نیز با با با وجون بود کرد به هوا رو به خون برد
ز می شیر به وشی