کا راسطرلا بود و ماری واگرا و بم باری که دارم
از معقود و اربعه اعدا و زوج آن
الواحد البسيط مجميع الوجوه الا واحدا فالثالث
يكون لازم لأبيه ويعقل لذاته سم الصدور الموجودا
عنه والإرادات علة للكانيات وكاكا بفعلته ارادة
ما والارادة يتخصص نانهالا المخصص مرخاج
ول كانت الأشخاص الحادثتر الأسطمنية مختلفة
وليكن ذلك ظلما ومستنكرابل ضروت بالاتاقها
و من را مصرف مارو وارد و و حالت اول و اجماع عونامی وی
و اجماعی عینی واستهای یاری و راسل مورد طارض را
تان سمیت سند و انیمش نصف النهار رسانند و اخطاط العاب
در طهور فا روبان تیم ملی وندد و درون
زاده بران شق روی دمد و زاند مرگزار مگر
منطقه برومحبت و افتاب پوست درست منطق لا بد بوقوع
چهل بهشت درجه و نیم بر درمن
استقبال حواله موریس من شهر عدیم العرف سیل
العرض من مو و طاهده در اسحال رسہ س ص -
تها باتری متقابل مشن رسملوله زمین نورا ر
م گیلد و در اجماع هوا باعت تین که خط خارج التبر
بجرم مرد گناه وست مرسایش و نه مامی کرد و
میت ، به رک و نماید و بکار گرفته
در نظارو و قدر سخت خلاف تقاطع متفاوت
امر وشامد که در عصر افاق رویت و سبات
منخت که در همه ما یکسان من میر تقدیر
مخنف و منکسف عارض ترتیب ششدانگ
طسوج بارشعیر وحنون وکسونت
مند و واکی وسیع و
الارض جزند وکلا عدیم التاثير
و در بیع نام
خود کا به کوپین جزوی ماهتان
المنعشة وجى فيجب ان مختلفها ايضا في
وفـاده واعتدال البنية ونقاوتها وكذلت الغية
والقرابة والذكاء والفطنة والجمال والغباق ال
بما لعده زوج الفرد وازا نها وضع
الذى تيرفاليه سلسلة الأسباب ان کا مستنكرا
يد العمل كالسرقة والرنا ءلكر دخيل الكانيا يعوق
میلان در نماید تضاعیف ثانیه
-
ا ما
د ما مر بعد خوارزو و دره
مند روسی قدر مشت فوق الا ضرار من
امد می رود و مقدار مرد باله درست برام مدر و با آرد
