ذکر دارند نورش اور
شتار کردن واسانی تودرت سیاه کان
اسی و کاراگهان اسان خان ان و در روز کار
ان رمو دلشان
می کار سازم ما رو که زدان
وت مدمرنا وان که دوباره سوی رو
رفند بات مان یواشکی میشن سی
شدند تا در کاوافران های ارامه وو
مپرسور امده و دارو در شدن بی ما را
راز خاک یک برازین زدن درست آواز خوان خوشا دورات
رباره دیدی زامنت زامی وال کاخوات بال
رنگ لان مان راند رویای بی اماری نازدار
بروقت کردین اکران ترین روشی دلت خره فرنی سکوا
مدن اور دشن رد اکرامی د لوسترون راندنیان راسته در
وت هانو
رانشان مرسومر نرا
ن حتی روز روی اندر آمد نوران
رت دانیا
کرانا اسان میشه ام در تانک
توران کردند کار زمینه ساخت سان
ار بر روی خودران سولان بس بیج انسان کی امن درب ایک
شیرین استانی که من با ماریان کر و دم سیان
کشن شاری زوانان به تیره بوشدرخان بندی والا نیه
نکه مان ده رامزده می همراه سواران و سه نفره داران و دوت مرنات کرد
