روان ولا
مان صد طبریک بین می برد کلا خواب بزرصد عاری بد با جلیل نیستند با خواسته خیر خیل
پاور و با نوار زدیار و ارحم است و فرنگیس پی ان براز آفرین بروز
زمین را بوس کی شرافت که خورشید رافت جمعیت باید امشب شد سینا پارت کا واو را با
می نفت روزش پاستند سرشک بر کل بیس با مینی چون از نزدیکی آن نامور کا ،
بیوفته مرغان رایت با در یمن اندر هفت زمین باغ کشت ایران ستادی از آواز مت کر
این کار گذشت که بین دوستان تازی و از گوسفند هم از جوشن و کر زرونو دکند
ازو های داز بدریایی در پوشیدنیهای داریم و نیروی تامیش دریایی به نام روندش بیت
ند بود بالای او شاسیت پوتی نوشت همه با دشاهی بر تم کیا ن
خان بیاوش فرستادسا است زرین برین وزامی است دان اس ریستی رود
می دوان وخواکی روی چندانه های روی تی
نیشاندان
ندانها سرشار از وشادان روز اونا رونا