نیا پیشروی ، بیت
دل آن می رباید که بیشت
میت این منم دکاتاری
سریال رور و جنت ای
کلفت از
جیت کنونی و و
اله ما مرکسی بت کوی رود
ار زمان خود را سیبش بود
که شورین را ول نهار
حاجت یک رو سرت
اله دست و بدن خر مانع در
محقق مین دا مارا بل
به وز خوب رومان جبر یل
نگامیت سرس من کیت
وشته بر ما رمن نغرب
معامیت در زیر مرداد
تو در بر و معشوق و وسیع
در اوقات سعدی کندیال
که دار و پس رو بن ال
ماکیت بیت مدروز
خوانش در و روشهای
رنجم رمضهمان کریر
کرین شه فارسی
اربر برای یک را
ی شنیدن
که این مسکیستان
ابتدا کلب
این
ر دار و ازحرف گرین
شاید زبان دانت نداردی
یشن ان حله رشت
راف نکردند
تان اینا وان
دل نرم می غلط کر دا ند
ردو دی کار : بیش
اس میدان امرمر با سروس
مرو مایه دریخ تاریک های
ه در ما بدانجام کیت های
و روی ایستیدن من بیج
شیر علی میں کامست
مند اراکین کروی
ر کرمان روی میل سے
ارنج خلوت کر نیکسی
به رومان
و کر مرد درویش دستییت
وین دارا و بار و بدبینیت
و کر کامرانی درآمد ز پاپ
یمت شمارند ومتن خدا
که تا بنداز ربا ، وکرون کشی
خوشی را بو و دروت نا خوشی
. ورتن استیک ما به
عادت مات کن مائد
بنامیدش کنه وندان زمر
که دون سرو است این مادر
جویند که کاری بیست پیش درست
ریش شارند و دنیاست
و کردست سمت براری کار
لدا پیشه خوانندت وجت خوا
و کرناختی بل ما و
و کرنایے مٹ کر ما و و
و کر دریشن ان مروکیت
ا نیز دار و کیب مردکست
تحرکتان را بخوانند
جان ای پر کرد
مذمت کرنیٹ کے زرد
ترین زمان
رمان می کرد که دو
لرحمن روسیت وامره
تند و پرسرکار
کر لی نوای بر می
وریست خواندن مرد
عی معیت بکا و مدیت
کہ فرعون کر پیت عال و
