چنین با د دارم که سپتای نیل کن
فروماند کانا دوعای بن
که مقتول ارون شین
سین هم که کانون پرینتر
نیامدکر کرید آسان
در کوراندیش کردم بی
پسند وازکر به وی
والتوبر بروزیتان
حلق بج
بی نیامد که با رایت
لدین خبر شدی روست
که ای بی ال ایشان
ن وام
سر
که بری بهاران عذیر
پرسید
کروسی وی کو پسپا را بشند
نوات بمصر سالی سپل
می میتا کر یا ان
به زندار و نیز دربان
ا کر خاک شدسیدی ورائیم
که در زند خاک بر دست
به جاری بین ادینگ
ز کشوی پرد و غریز
نوشتن کیری سیر در کرده ام آمدجو
بزرگی اور خورشید
بی نایدک کش خورد
د کربابادی عالم برد
پریشان را خوندیم هم مبادا که ازش مین
میت
12
نجاکان بندیک
خالت
بر پیاز و عارفی وت
جو حکمت در بین هشت نوت
مده که بیرغ ومورو و
ن ما دخوابان ماراث
وری معاملات
نند و درست
- 1962-6-
