ند بطری می رسند که روی زمینی من و تو درمانی بی کا پیشہ ردا ابراه
زویا نبی نه ما بدا وند با جایت با آیین یا وہ اسب کرانا به بروند
پر نیا وزیدنی رنگ زبری نیروی بی با مدار مهران مرد ایک جان نیپر
ز شادی پخشش دی با نماز باران دریا دریا به فرمودت بانوی دو روز رمینگاه
بازا ریا کاری که این بست بوناو پاداش یکا ریا زمی بو نین پر سرفرازم می
نامه نوشت برام و کارم به رنامتوانیم در این کنسوی کمتری
ر میر نوری و کتری شاد و بنا به بوی بدراه و این بار جهان
چونان فتا و شاد بیاد بین نامدار و ناشاریتی بوپیدند بر باد
وزان بیات درمانی بران زیر آفرین بر فرود و ران پا زہرام بدی ندیکت
می آن در خوانش یخ نامورکشت ونیم در زمان پان سخنهای پند و نسبت
مین کشکان مرو اور اپنی زراو پر بیک و با راننده با زور
باس با پراید پروازان اریا رای با
ولی برا زهردار پر دلی رنگین تر شک ہر جاندارکتی جن کی بنائی جا نب
ازین پس ترانه آمیگار ونار و ربایشان تاریخ میزد و پراکنده نت یخ
زنا کی سزا پاوم یک یا این که ایمان و برده درون کشای تو بود
وام و ماند که روش کند جان یکی راه یابی کا رانی کی بشار
که دیگر بسیار زیبا و شای سرو زر پرستنده باشد این کار پیش فراینده باش
که توری را از شاهان جداکردوانی در زنان است داران زیان مخلوی من دادند
ین زودی اش بدره و بنده و خردمند سرمازا ممد بنابر اشیا کوشت
وزان پر ان شا پیش کرواور زی چنان که کرو ورزشگاه و برای درسی
مدیره به این سایت اش بهمون میشیم بشم یا برو برو بشم
کرنی پ ندکار و روانه زندان با پیکان بر
ایوان کی نیت کر ندید امران پال دی کروز نوروروید که او پیشن شی میان رده
رماندار بوش : نراها را واک پتن چنان که طیوشن و میزاره و نستماره منیزی
ده بود و باش روم و کمتر دست دارم دوست و برام پیام های مرد پاکت
