وولا تالاریای عشق
ت تان را با این
ی رات تو ا ، وعشر نارم
ار می کند که و چای
ران صحت در استان بانه
تا که من می کند
دوست عشق تو مرا که میروی
نها و بر سرو ان کی رات
مرا رسه و معنی تقامتی پر
و گرچه سر و صورت بن مالات
سواران بی ار ومرحابند سلطان بنما پرشیات
نمانداز وث قا ن کر د نجران کسی در های کمک برا ما
سا نیت کرد وا وران در مدارس کل شبکنید
بد وکت کای نباتی نے نیا حوا اور دونت بیج
برا
من مذرفهای تو می است از خدمت نمت نیر دانستم
کرت قرتیست در بارگاه نعمت مشوفافل از ما شاه
خلاف طرحیت بود کاولیا و تاکستان را جز خدا
کرا دوست شمت دا حال تو درب خوشیند در نبد
ترا نا اس بابت از نیا مدیکول رغیب راز
مقامی سرائیت آراپت موا و موس گر و بر ناپسته
ن منی که جایی که راست و امین نظر کره ما
برستان که میرم استان است
اصرات
را که گفت که حلوا
که سرسری که تومنی می شود -
نه خاصه درس من مشن جهان
بدست خویشت زرند و که حلوات
را علامت سعدی حلال تی
MEMINT
تور کناری وا و درمان درما
کرم ای یا وامت
که باد می کند عهد ایشان ای دوست
خنان مدام تو الفت گرفت پنج دلم
نرا رهان غربت خدای جان ای دوست
مرا تو نایت مقصودی نهایی
